مشهد اولین جایی بود که این صندوق در آن تاسیس شد، شاید انگیزه های تقویت اقتصادی قضات و حمایت از آنان باعث این کار شده باشد اما در حال حاضر این صندوق در حال تبدیل شدن به بانک است و اینطور که پیش میرود پیش بینی خواهد شد که در آینده تبدیل به یک غول اقتصادی در مجموعه بانکهای کشور شود.

البته خطرمورد اشاره:

این صندوق مدتهاست که شروع به دادن وامهای کلان به مردم کرده است کلان منظورم 100 میلیون تومان به بالاست البته با سودهای بالا( 20 درصدمثلا) و درازای آن سند یک ملک را از وام گیرنده دریافت میکند حال اگر بعضی از دریافت کنندگان این وامها که کم هم نیستند از پرداخت اقساط وام خود عاجز شوند به هر قسط پرداخت نشده جریمه دیرکرد تعلق میگیرد و همینطور ادامه می یابد تا اینکه گاهی جریمه و پولی که وام گیرنده باید پرداخت کند چند برابر وامی میشود که دریافت کرده یعنی همان اقتصاد سرمایه داری غرب و یا همان ربایی که قرآن مجید به آن لقب جنگ با خدا داده است و در نهایت این امر به مزایده گذاشته شدن ملک وام گیرنده منجر خواهد شد. (البته فقط اسم آن مزایده است و ملک به کمترین مقدار ممکن ارزش گذاری شده و فروخته میشود جالب اینجاست که اگر ملک ملک مرغوبی باشد معمولا به آشنایان مسئولین صندوق میزان و یا یکی از قضات میرسد.)

البته تا اینجا کار شبیه همه بانکهای کشور است اما مسئله از اینجا شروع می شود که وقتی وام گیرنده به این حراج گذاشته شدن مالش اعتراض میکند، اعتراضش را باید به نزد قاضی ببرد که خود سهامدار این صندوق است و یا دوستانی در این صندوق دارد و البته آیا سفارش دوستان بی تاثیر نخواهد بود؟ کوچکترین کاری که قاضی می تواند بکند این است که در روند کار پرونده اخلال ایجاد کند، زمان بگیرد  و بسیار کارهای دیگر تا اینکه برسیم به اینکه خدایی نکرده رایی به نا حق بدهد و ادامه این راه ناصواب ممکن است مردم را از قوه قضائیه نا امید کرده و نهایتا به راه هایی دیگر برای جبران خسارت و یا تلافی ظلم با ظلم که آنها نیز ناصواب است بکشاند.  

راه حلی که به نظر میرسد این است که بهتر است رئیس محترم قوه قضائیه این صندوق را از پرداخت وام های غیر از قرض الحسنه منع کند چرا که به وام قرض الحسنه جریمه تاخیر اقساط تعلق نمی گیرد و دیگر با مواردی اینچنینی روبرو نخواهیم شد. 

یک ایرادی هست! اصولگرایان در اندیشه و تفکرشان دچار خطا هستند، یک گروه از اصولگرایان کمی بازتر فکر وعمل میکنند مثل طیف باهنر یک گروه دیگر نه بسته تر اند و دامنه اصولگرایی را تنگتر می دانند و شاید گروه اول را اصولگرا ندانند مثل طیف مصباحT یک گروه دیگر هم هستند که شاید خود را  اصلا اصولگرا ندانند اما خوب، اصلاح طلب هم نیستند مثل طیف قالیباف! وهمه در اصلاح طلب نبودن به معنی زمان خاتمی مشترک هستند.

دقیقا همین الگو از قدیم بوده است، تو سریال مختارنامه هم اگه یادتان باشد همین اختلاف بود طیفی مثل مختار بودند و طیفی مثل فرزند مالک اشتر و طیفی هم که به هرحال علیه این دونبودند ولی خونخواه امام حسین علیه السلام بودند.

الان این شکاف در اصولگرایی علاوه بر انتخابات ریاست جمهوری در انتخابات بعضی از شهرها هم که سنی و شیعه هستند خودش را نشان داد و باعث شد با اینکه اکثریت شیعه هستند با عدم ائتلاف شیعیان، برادران سنی رای بیاورند.

به این می گویند یک اختلاف تاریخی!

به نظر شما ایراد کجاست؟

انتخابات هم تمام شد و مردم با انتخاب آقای حسن روحانی به جامعه یک روح تازه دمیدند.

در این میان جالب توجه سایتها و روزنامه هایی بودند که با پول بیت المال اداره میشدند ولی به حمایت از اقای قالیباف پرداخته بودند سایتهایی که وقتی انتصاب انها را به یک نهاد نظامی مشاهده میکنیم بر غیر قانونی بودن کارشان بیشتر پی می بریم.

جالب است که بعضی از این روزنامه ها تا دقیقه 90 در تحلیل اشتباه به سر میبردند مانند روزنامه جوان که به صورت رایگان در بعضی جاها!!! توزیع می شود. این روزنامه در روز سه شنبه قبل از انتخابات در یک تحلیل کاملا غلط نوشته بود که دو اصولگرا به مرحله دوم می روند! و پیشنهاد داده بود که جلیلی به نفع قالیباف کنار برود تا انتخابات یک مرحله ای به نفع قالیباف تمام شود!!!

تو خود حدیث مفصل خوان از این مجمل!

انتخاب آقای حسن روحانی به ریاست جمهوری را گرامی میداریم.

هم خوشگله هم بوره شنبه رئیس جمهوره

این شعارطرفدارهای حسن روحانی بود