![]() |
![]() |
|
تزوّدوا فانّ خیر الزّاد التّقوی... زادو توشه بردارید پس بهترین توشه تقوی است |
روی نیمکت کنار خیابون روبروی اداره پست نشسته بودم، داشتم مدارک لازم رو که دیروز آخر وقت برای کارت ملی گرفته بودم پر میکردم، هنوز اداره باز نشده بود، زودتر اومده بودم که همین اول وقت مدارک رو بدم وبرم به بقیه کارهام برسم، که خانمی چادری اومد کنارم با فاصله رو نیمکت نشست و گفت: "شما خبرنگارید؟" با تعجب گفتم:" نه" شاید از اینکه داشتم چیزی مینوشتم فکر کرده بود خبرنگارم شاید هم میخواست سر صحبت رو باز کنه ادامه دادم که "اومدم برای کارت ملی" و به اداره پست اشاره کردم، تو صورتش میشد یک لبخند برعکس رو دید یک غم ساکن! به نظر پا به سن گذاشته دیده میشد، شاید سی و پنج سالی یا بیشتر داشت. برای اینکه فضولیم رو ارضاء کرده باشم گفتم:" شما هم اینجا کار دارید؟" |
شاید شما که خواننده وبلاگ من هستید فکر کنید من این پست و دوتا پست قبلی را از خودم ساختم ولی اینجوری نیست این داستان واقعی است من این داستان شریح قاضی را از خودش شنیدم بله از خودش الان براتون میگم جریان این بود که من برای اعتراض به رای دادگاه حقوقی شعبه بدوی مربوط به پرونده پدرم به دادگاه خیابان شفا مشهد رفته بودم و در حال تمبر زدن برگه های اعتراض به رای بودم که مردی حدود 45 سال به من نزدیک شد و سوال های عجیب و غریبی در مورد دادگاه ها و شیوه کارشان و سازو کار حقوقی شان پرسید من هم که اتفاقا آدمی هستم که دنبال یکی میگردم که معلوماتم را به رخش بکشم همه سوالاتش رو جواب دادم و بعد سر گفتگوی ما باز شد و اون هم از خودش گفت البته من هم اولش باورم نشد که این همان شریح قاضی معروف باشد ولی با نشونه هایی که میداد و رفتارش یاد اصحاب کهف افتادم که حالا شاید یک در هزار طرف راست بگه! خلاصه سرتان را درد نیاورم پدرم در سال 91 به این موضوع شکایت میکند و کارشناس پرونده محکوم میشود و حالا پدرم درخواست نقض مزایده برگزار شده را میکند اما بعد از یک جلسه دادگاه که در تاریخ خرداد 92 برگزار می شود قاضی رای دادن را تا بهمن 92 به تاخیر می اندازد و دست آخر در بهمن ماه هم که رای میدهد نوشته که حق با شماست ولی چون نظم عمومی به هم می خورد نمیتوان کاری کرد و شما بروید از همان کارشناس شکایت کنید!!! اینجا که رسیدم قاضی شریح آهی کشید و گفت یادش به خیر یاد ماجرایی افتادم گفتم چه ماجرایی گفت تو حیات اولم یادمه یک روز یک نفر سر ماجرایی از علی شکایت کرده بود اون زمان علی خلیفه شده بود و وقتی هردو وارد محضر قضاوت شدند به علی چون خلیفه بود گفتم یا علی بفرمایید اینجا بنشینید و به طرف مقابل را با نام صدا نزدم و گفتم اونجا بشین. بلافاصله علی به من اعتراض کرد که چه میکنی قاضی؟ در پیش قاضی باید به شاکی و متشاکی با هم یک برخورد شود. من که تحت تاثیر قرار گرفته بودم به شریح گفتم راست میگی ها! حالا تو این پرونده یک طرف فامیل نزدیک رییس صندوق میزان است که حالا بانک شده و خیلی از این قاضی ها سهام دارش هستند و یک طرف هم ما که دستمان به جز به خدا به جایی بند نیست. حرف زیاد زدیم و آخرش هم با خداحافظی تموم شد البته من هنوز باور نمیکنم که او شریح قاضی بوده باشد برا همین هم چند بار دیگه که برای رسیدگی به پرونده به محل دادگاه رفتم چشمم را خوب تیز کردم تا ببینمش اما دیگه تا الان ندیدمش! |
نگفته بودم قاضی شریح! رفیقی در دوران کودکی و جوانی و بزرگسالی داشت که از شدت علاقه وصیت کرده بود اورا در کنار قبر او به خاک بسپارندو او کسی نبود به جز ربیع بن خثیم که همان خواجه ربیع فردا قاضی شریح هر طور بود برای خودش پوششی مناسب پیدا کرد و شد مثل یکی از مردم شهر مشهد، کم کم به همه چیز عادت کرد مثل ماشینها مترو و چیزهای عصر ما! |
هفتصد، هشتصد، نهصد، هزار ، دوهزار شمش ناب طلا، نه فتوای قتل باید زیاد تر از اینها می ارزید اما بالاخره باید به از دست ندادن مشتری هم فکر میکرد و روی سه هزار توافق کردند. شریح می دانست با این پول چه کند از قبل برایش چاله کنده بود ولی شما باورتان نمیشود اصلا به مخیله شما نمی گنجد صبر کنید می گویم بله شریح با این پول به دنبال خرید آب حیات بود، بله آب حیات! اصلا ارزان نیست یک فتوای قتل به آب حیات و زندگی جاوید نمی ارزد؟ شریح پیک خود را به دنبال مرد بنی اسرائیلی که خود آب حیات را نمی خورد ولی حاضر بود آنرا بفروشد فرستاد و آخر معامله جوش خورد، مرد یهودی نیاز به آب حیات نداشت او به دعای پیامبرشان به بیماری سختی مبتلا بود به همراه عمری جاودانه تا ضجری ابدی بکشد بابت گناهی که نگذاشت بنی اسرائیل جاودان شوند. شریح آب را خرید و خورد و جاودانه شد اما از آنجا که نمی شود به بنی اسرائیل اعتماد کرد و اگر اعتماد کنی خودت ضرر میکنی شریح هم دچار همین مشکل شد آب حیات را یهودی در کوزه ای نگه داشته بود که قبلا در آن مشروب ریخته بود و بی دقتی ونشستن ظرف، آب حیات را به حرام مخلوط کرده بود و ناپاک شده بود همین باعث شد که شریح جاودانه شود اما با کمی تفاوت. شریح بعد از عمر 120 ساله در حالی تا آخرین لحظات مرتب به آن مرد بنی اسرائیلی لعنت می فرستاد از دنیا رفت ولی آب حیات باعث شد او بعد از 1400 سال دوباره زنده شود. شریح وقتی زنده شد درقبر بود کمی تکان خورد مثل کسی که از خواب بیدار میشود هنوز نمیدانست چه اتفاقی برایش افتاده است گمان میکرد که در تختخوابش است، کمی فکر کرد آخرین لحظات عمرش به یادش آمد اجتماع اقوام و بچه هایش سفارشهایی که به آنها میکرد و ناامیدی از آب حیاتی که خورده بود. ناگهان وحشتش گرفت خواست بنشیند که سرش محکم به سنگ بالای سرش خورد و خون جاری شد آخش بلند شد! کم کم متوجه اوضاع شد فهمید که آب حیات اثر کرده و او زنده شده است حالا باید فکری برای خروج از قبر میکرد اطرافش به جز خاک چیزی نبود کمی فریاد کرد کمک کمک! کمی بیشتر فریاد کرد باز هم بیشتر خیلی فریاد کرد ولی بی فایده بود اما او مصمم شد که از قبر بیرون بیاید با همه آن خفگی و خاک و سرفه ای که میکرد خودش را با به هر زحمتی بود بیرون کشید. شب بود و او تنها میان قبرستان مردگان بدون لباس و لخت. (اگر خدا بخواهد ادامه دارد) |
فیلترینگ در ایران به راحتی دور زده می شود و ابزاری شده است برای بازاریابی یک عده که سرویسهای وی پی ان ارائه می کنند. کیست که نداند در حال حاضر آنقدر وی پی ان های مختلف زیاد شده است و نرم افزارهای آن به راحتی بین قشر نوجوان دست به دست می شود و در کافی نت ها و یا دیگر فروشگاههای خدمات کامپیوتری به فروش می رسدکه به راستی انگار فیلتری وجود ندارد. سیاستهای فیلترینگ دیگر به اهداف خود نمی رسند، مگر هدف این سیاستها این نبود که دسترسی قشرهای خاصی از جامعه خصوصا نوجوانان و جوانان را به صفحات نابهنجار اینترنتی محدود و یا ممنوع کند در حال حاضر دیگر نیاز به دانستن و داشتن اطلاعات تخصصی برای دور زدن فیلترینگ نیست فقط کافیست که نرم افزار وی پی ان نصب شده در سیستمتان داشته باشید همین. دیگر facebook از گوگل هم قابل دسترس تر میشود. البته بعضی از آنها پولی اند که مبالغ دریافتی برای یک ماه خیلی کم است و بعضی هم که کلا رایگان هستند. کاربران هم به نرم افزارهای وی پی ان اعتماد میکنند هرچند ممکن است که آنها بد افزار هم باشند و و دنبال اهداف دیگری هم باشند ولی همین که فیلتر را دور میزنند برای کاربران راضی کننده است. البته مسئولیت اصلی این موضوع هم به گردن کمیته فیلترینگ است و سیاستهای نادرست آن. وقتی پربیننده ترین سایتهای اجتماعی دنیا مثل فیس بوک, توئیتر, گوگل پلاس در کنار سایتهای بی ارزشی مثل بی بی سی فارسی فیلتر میشوند جاذبه دور زدن فیلتر هم بالا می رود همین الان شما هم یک وی پی ان دانلود کنید و ببینید آیا جای ایرانی ها در سایتهای پر بیننده خالیست؟ اصلا شاید بیشترین اعضای این سایتها ایرانی باشند بعد از خودتان بپرسید که این همه هزینه درست کردن برای مردم با این سیستم فیلترینگ که از جیب بیت المال راه افتاده آیا اسراف نیست؟ و این جدای از اعصاب خرد شده مردم و جنبه های روانی موضوع است که نظام یا مسئولین نظام دنبال چی هستند؟ پ.ن: 1- این هم آدرس یک نرم افزار وی پی ان که البته خیلی وقته وجود داره و من چندین بار از اینجا دانلود کردم و البته مثل این زیاد است ولی خوب دوستان سفارش میکنند که نرم افزارهای وی پی ان را لو ندهیم!!! وتعجب هم این است که چرا اینها فیلتر نمی شوند؟! البته فیلتر کردن اینجور چیزها دیگه ممکن نیست چون بالاخره اونهایی که ندارند از اونهای دیگه که فیلتر شکن دارند میگیرند جدا ازاینکه اصلا میگن انگار مسئولین و یک عده اصلا اینترنت بدون فیلتر دارند. 2-وی پی ان ها انقدر زیاد شدن که برای گوشی های اندرویدی هم هست. |
صفحه نخست اینجاست بفرمایید روضه پروفایل مدیر وبلاگ پست الکترونیک آرشیو عناوین مطالب وبلاگ |
درباره وبلاگ |
![]() جعفر
هرچه مخلصانهتر عمل کنید، خداى متعال بصیرت شما را بیشتر میکند. «اللَّه ولىّ الّذین امنوا یخرجهم من الظّلمات الى النّور»؛ خدا ولى شماست. هرچه به خدا نزدیکتر شوید، بصیرت شما بیشتر خواهد شد و حقایق را بیشتر مىبینید.89/9/4 |
آخرین نوشته ها |
جلیلی هراسی چرا؟ مرضیه محمد زاده تحریف کننده عاشورا آلودگی هوا و ترافیک با تعطیلی مدارس کم شده تعریف دهه شصت لپ تاپ استوک [عناوین آرشیوشده] |
بازدید امروز52 |
بازدید دیروز51 |
کل بازدید315106 |