شاید خیلی از مردم ندانند که صندوق المیزان در مشهد متعلق به قوه قضائیه است. این صندوق مثل همه صندوقهای قرض الحسنه دیگر به مردم وام می دهد اما با همه صندوقهای دیگر تفاوت دارد و تفاوتش این است که متعلق به قوه قضائیه است!

اگر به هر دلیلی کسی سند ملکی را گرو بگذارد و وامی از این صندوق بگیرد و در پرداختش با مشکل مواجه شود دیگر روزگارش سیاه خواهد شد.

باز نشستگان قوه قضائیه در این صندوق چنان قدرتی دارند که از تصور هر صندوق دیگر خارج است. برای مثال درد دل دوستی که برایم صحبت میکرد را برایتان می گویم. این دوست ما سند منزلی را که 8 واحد مسکونی داشته و نزدیک یک میلیارد ارزش داشته است برای گرفتن وامی به ارزش یک دهم این مبلغ در این صندوق میگذارد و صندوق فقط برای بدهی آن وام و سود کلان آن، منزل 8 واحدی او را از طریق سازمان ثبت به مزایده میگذارند به گونه ای که حتی ابلاغیات مزایده نیز به دست او نرسیده است.

وقتی که دوست ما شکایتش را به قوه قضائیه و دیوان عدالت اداری می برد که پرونده از تاریخ مهر 90 تشکیل می شود و بعد از کلی برو بیا به تهران نهایتا قوه قضائیه یا همان قاضی دیوان عدالت اداری بعد از یک سال در خرداد 91 اعلام میکند این رسیدگی در صلاحیت دادگاه من نیست!!!

راستی پس در کدام دادگاه باید داد برد؟ آیا اگر طرف دعوی صندوقی غیر از صندوق میزان متعلق به قوه قضائیه بود باز هم اینگونه حکم صادر میشد؟ در زیر جمله آخری که رئیس دادگاه در مورد  پرونده صادر کرده را گذاشته ام.

-نسبت به دعوی ع    به طرفیت اداره کل ثبت اسناد و املاک استان x مبنی بر اعتراض به اقدامات و تقاضای ابطال آن به موجب دادنامه شماره x مورخ x قرار عدم صلاحیت صادر شد.

پ.ن:

صندوق میزان در آستانه ورشکستگی است؟

 موسسه مالی و اعتباری میزان و عدالت قضات!

پولتان را از این بانک‌ها بیرون بکشید!

خرمشهر آزاد شد، خرمشهر را خدا آزاد کرد و ما خواندیم"ممد نبودی ببینی شهر آزاد گشته" اما جنگ هنوز تمام نشده هنوز مناطق اشغالی زیادی داریم که باید آزاد شوند! باشد روزی که بخوانیم سرداران و شهیدان بزرگ اسلام نبودید ببینید بیت المقدس آزاد گشته.

دیشب شبکه مستند در مورد دفاع مقدس فیلمی رانشان داد که خلیی حالم گرفته شد فیلم در مورد فردی به نام عمو حسن بود که انگارده سال از جوانیش را در جبهه گذرانده بود اعزامی از یکی از روستاهای استان فارس. وقتی برگشته بود انگار نه کاری داشته و نه دنبال این رفته که از جبهه اش برای خودش سابقه ای درست کند چند مدتی کنار خیابان میوه فروشی می کرده و مدتی هم دکه ای به او میدهند که با آن جلوی یک بیمارستان کار کند که آن را هم بعد ازمدتی از او می گیرند! بعد کم کم عوارض شیمیایی خودش را نشان می دهد که هزینه های سر سام آور آن، در کنار بیکاری و در آمد بخور نمیر و خرج خانواده باعث شده عمو حسن به تسکین درد آنهم از طریق مورفین روی بیاورد و بعد از آن هم آنقدر این کار ادامه پیدا می کند که هر چند که درفیلم خیلی مبهم به آن اشاره شد ولی انگار عمو حسن برای نجات ما از دست خودش، اقدام به خود کشی در نهر آب میکند. اسم فیلم را هم گذاشته بودند غریبه!

پ.ن:
خدا ما را بیامرزد روحمان شاد.

مدعی ارتباط با شیاطین و اجنه هستند!
که البته این ادعا درست است و می تواند یکی از راه های مخفی ارسال پیام شان برای هم همین باشد.

وقتی گفته میشود ما با ملت اسرائیل مشکل نداریم بلکه با دولت اسرائیل مشکل داریم یعنی اگر جنگ شد بمبها و موشکهایمان را بر سر مردم اسرائیل نمیریزیم!!!